سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

دارا و سارا

کدوم دارا کدوم سارا؟

دیگه سارایی نیست پس دارا وقتی میتونست دارا باشه که سارا بود

حلا که دارا تنهاست

میشه اسم دارا رو عوض کرد

البته خود به خود این اسم عوض میشه

تو بگو ندار

دارا سارا ندارد

حالا ندارو یه عالمه دلتنگی و خاطره

حالا ندارو  یه دنیا تنهایی

ندار با  یه دل کوچولو از نوع کوشولوهای سارائی 

با یه بغض تو گلو که با هر آهنگ عاشقونه بارونی میشه

راستی دیدی دیروز هوا چقد بارونی بود

هوا هم دلش از این دنیا گرفته بود

این هوا رو فقط من درک میکنم

یه سره داشت میبارید

نمیدونم دقت کردی یا نه، یه وقتاییش یه دفه بارون خیلی تند میشد

اون لحظه اوج احساس هوا بود

یاد یکی از بهترین خاطره هاش افتاده بود

نمیدونم تا حالا زیر اشکای کسی قدم زدی یا نه

ولی من دیروز زیر اشکای پر از احساس این هوا قدم زدم و بهش دلداری دادم

 بعضی وقتا موقع باریدن نیست ولی باید بارید

دست خود آدم نیست

میباره

مثل الان

مثل هوای دیروز

یکی نیست به این هوا بگه که این فصل، فصل باریدن نیست

ولی دلتنگی یعنی همین

فصل واسه عقله

ولی احساس که فصل نمیشناسه

واسه احساس پاییز و تابستان  و بهار فرقی نمیکنه

تنهایی واسش دلتنگی میاره

و این باران همون دلتنگیه 

دلتنگتم... 


 


[ سه شنبه 91/4/27 ] [ 8:48 عصر ] [ دارا ]

نمی دانم به بیراهه ام یا در راه

در خود عشقم یا شاید گمراه

به هر حال و راه و شاید چاه

نمی دانم

ولی می دانم که بسیار آرامم و سبک همچو کاه

به هر سو که نمی خواهم و بعد رفتن می خواهم

روانم

نمی دانم که سرحالم یا مست

هستم یا نیست ولی هرچه هست

هیچ و نیست اما هست آری هست

همان هستی که مدت هاست از آن دورم

همان دوری که مدت هاست برایش کم نورم

سو به سویش رو به رویش هر طرف هم می روم

باز کم سویم

می بویم و لبریز از بویش و باز انگار بی بویم

می گویم و دروصفش هزار شعر و باز انگار بی وزنم

می سوزم و در آخر هر سال که انگارخود سورم

آری سورم و اینبار رفتنی

و نه انگار

بلکه به حق در آخر راهم


[ سه شنبه 91/4/27 ] [ 8:16 عصر ] [ دارا ]

دلم هوای تورا دارد



می دانم پنجره ها رابسته ای



ومرااز زاویه چشمانت دید می زنی



دلم هوای تو را داشت



پنجره ها برای همیشه بسته مانده



ودل من پشت نرده های آهنی



می شکند


[ سه شنبه 91/4/27 ] [ 8:6 عصر ] [ دارا ]

نمیدونم چی باید بگم و چه جوری باید حرفامو شروع کنم

امروز دیدمت

شاید واسه آخرین بار

مطمئنا واسه همیشه

اما تو باور نداشتی که این آخرین دیدارمون بود

من و تو تا امروز جمله قشنگ و زیبایی واسم بود

اما من و تنهائی جای این جمله رو داره میگیره

امروز هرچی تو نت گشتم تا مطلب و شعری پیدا کنم که بتونم حرفمو باهاش بزنم اما نتونستم چیزی پیدا کنم

امروز از اون روزایی بود که احساسم تو کلمات نمیگنجید

...

.....

........

وقتی اومدم تو وبلاگمون مطلباتو خوندم. مرسی که همیشه به یادم بودی، ببخشید زیاد نمیومدم اینجا، از بس فکرو خیال داشتم که حواسم به هیچی نبود. حتی فکرت باعث میشد تورو از یاد ببرم

چقدر بد میشه که آدم نتونه حرفاشو بگه، چقدر بده که چشمای آدما نتونن حرف بزنن

فکر نمیکردم دیگه اشکام دربیاد ولی بازم...

دیگه باید رفت

حتی اگه تو نخوای من باید که برم

رفتن تو یعنی رفتن من

پس باید رفت

برای همیشه ماندن باید رفت

گاهی از قلب کسی

گاهی...

دوستت دارم برای همیشه

مواظب عشق و زندگی من باش

سعی میکنم از این به بعد کمتر بهت اس بدم و زنگ بزنم. تو باید با عشق جدیدت زندگی کنی

خدانگهدار سحر...


[ جمعه 91/3/19 ] [ 2:43 عصر ] [ دارا ]

 

بوسه وقتی داغ باشد دل بریدن مشکل است


در دل آتش که باشی پرکشیدن مشکل است


گرچه من آغاز کردم این جدایی را ولی


جام زهری را به میل خود چشیدن مشکل است


دل بریدن از رفیقت گرچه کاری ساده نیست


حال او را از رقیبانت شنییدن مشکل است


سیب تا وقتی که در شاخه بماند می رسد


وقتی از اصلت جدا باشی رسیدن مشکل است


مثل آن جاشو که لنجش سمت طوفان می رود


تا پر از دل شوره هستم آرمیدن مشکل است


هم چو مرغی در قفس باشد دلت بی بال و پر


با چنین حالی که دل دارد تپیدن مشکل است


هر چه کردم تا بگویم حرف آخر را نشد


نقش ناقص را که می ماند کشیدن مشکل است


[ دوشنبه 90/12/22 ] [ 8:0 عصر ] [ دارا ]

تماشایی ترین تصویر دنیا می شوی گاهی


دلم می پاشد از هم ،بس که زیبا می شوی گاهی


حضور گاه گاهت بازی خورشید با ابر است


که پنهان می شوی گاهی و پیدا می شوی گاهی


به ما تا می رسی کج می کنی یکباره راهت را


ز ناچاریست گر همصحبت ما می شوی گاهی


دلت پاک است اما با تمام سادگیهایت


به قصد عاشق آزاری معما می شوی گاهی


تو را از سرخی سیب غزل هایم گریزی نیست


تو هم مانند آدم زود اغوا می شوی گاهی


[ جمعه 90/12/19 ] [ 1:0 عصر ] [ دارا ]

 سلام زندگیم... تولدت مبارک خوشگلم...

روز تولدت شد و نیستم اما کنار تو

کاشکی می شد که جونمو هدیه بدم برای تو

  درسته ما نمیتونیم این روزو پیش هم باشیم  

بیا بهش تو رویامون رنگ حقیقت بپاشیم

میخوام برات تو رویاهام جشن تولد بگیرم

از لحظه لحظه های جشن تو خیالم عکس بگیرم

من باشم و تو باشی و فرشته های آسمون

چراغونی جشنمون، ستاره های کهکشون

  به جای شمع میخوام برات غمهاتو آتیش بزنم  

هر چی غم و غصه داری یک شبه آتیش بزنم

  تو غمهاتو فوت بکنی منم ستاره بیارم  

اشک چشاتو پاک کنم نور ستاره بکارم

کهکشونو ستاره هاش دریاو موج و ماهیاش

بیابونا و برکه هاش بارون و قطره قطره هاش

با هفت تا آسمون پر از گلای یاس ومیخک

  بال فرشته ها و عشق و اشتیاق و پولک  

   عاشق تو یه قلب بی قرار و کوچک  

  فقط می خوام بهت بگم :.


تولدت مبارک

 

هرکسی روز تولد خودش واسش یه روز خاصه،
فکر میکنه که تو این روز یه آدم خاص به دنیا اومده
یه آدم متفاوت و برتر
تو فکر نکن که خاص باشی
مطمئن باش که خاصی
تو کل دنیا خاصی
واسه منم خاصی چون تو دنیای منی سحرم
پس امروزم واسه من یه روز خاصه
(اینو از اینترنت برنداشتما، همین الان از ته قلبم نوشتم)
پس تو یه روز خاص
به یه آدم خاص
به صورت کاملا خاص
با کلی احساس خاص
میگم که...
تولد خاص ترین آدم روی زمین مبارک

 

 

 


[ چهارشنبه 90/12/17 ] [ 8:0 عصر ] [ دارا ]

میدونی ولنتاین یعنی چی؟

یعنی اینکه یه عاشق واقعی باید به یه نفر دل ببنده و تا آخر عمر هم عاشقانه عاشقش باشه


عاشقتم تا همیشه

 ولنتاینت مبارک زندگی*


[ دوشنبه 90/11/24 ] [ 10:8 عصر ] [ دارا ]

 

شب عشق است و هر کس دست یار خویش می بوسد،

 

غریبم، بی کسم،من دست غم ،غم دست من بوسد،

 

ولنتاین مبارک

 

(به تلافی پست پایینته)

 

 


[ دوشنبه 90/11/24 ] [ 9:57 عصر ] [ دارا ]

 پنج شنبه  29/10/1390..... روز مرگ....روز جون دادن... روز اشک ریختن... روز غم.... شروع تنهایی... روز جدایی... روز خداحافظی...

با تمام زیباییش روز خیلی سختی بود

روزی بود که دیگه نمیتونستم جلوی اشکامو بگیرم، حتی جلو مردم اشکام میومد رو صورتم

 

میدونم یه روز مثل سگ پشیمون میشم...

 

 

 کوله بار سفرت رفت و نگاهم را برد

نه تو دیگر هستی

نه نگاهی که در آن دلخوشی ام سبز شود

سایه می داند که به دنبال نگاهت همچو ابر سر گردانم

هیچ کس گمشده ام را نشناخت

تابش رایحه ای خبر آورد کسی در راه است

چشمی از درد دلم آگاه است

تو مرا می فهمی

من تو را می خواهم

و همین ساده ترین قصه ی یک انسان است

تو مرا می خوانی

من تو را ناب ترین شعر زمان می خوانم

و تو هم می دانی

تا ابد در دل من میمانی...

 

خداحافظ

شبیه برگ پاییزی ، پس از تو قسمت بادم
خداحافظ ، ولی هرگز نخواهی رفت از یادم
خداحافظ ، و این یعنی در اندوه تو می میرم
در این تنهایی مطلق ، که می بندد به زنجیرم

 

تو را می سپارم به دامان دریا
اگر شب نشینم اگر شب شکسته
تو را می سپارم به رویای فردا
به شب می سپارم تو را تا نسوزد
به دل می سپارم تو را تا نمیرد
خداحافظ ای بر غبار دل من
خداحافظ ای ای سایه سار همیشه
اگر سبز رفتی، اگر زرد ماندم
خداحافظ ای نوبهار همیشه

 

خداحافظ ای قصه ی عاشقانه
خداحافظ ای آبی روشن دل
خداحافظ ای عطر شعر شبانه
خداحافظ ای همنشین همیشه
خداحافظ ای داغ بر دل نشسته
تو تنها نمی مانی ای مانده بی من
تو را می سپارم به دل های خسته

 

خداحافظ ، تو ای همپای شب های غزل خوانی
خداحافظ ، به پایان آمد این دیدار پنهانی
خداحافظ ، بدون تو گمان کردی که می مانم
خداحافظ ، بدون تو یقین دارم که میمیرم...

 

 


[ جمعه 90/10/30 ] [ 9:39 عصر ] [ دارا ]
<      1   2   3   4      >
درباره وبلاگ

مدیر وبلاگ : ...ما دو نفر[8]
نویسندگان وبلاگ :
سارا
سارا (@)[40]

دارا
دارا[38]

باش با من که همه رهگذران میگذرند... همه خوبند ولی خوبتر از خوب تویی!!
موضوعات وب
آمار و امکانات وب

بازدید امروز: 5
بازدید دیروز: 2
کل بازدیدها: 52261

آپلودچت رومعکسفالخریداسم های ایرانی