سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 پنج شنبه  29/10/1390..... روز مرگ....روز جون دادن... روز اشک ریختن... روز غم.... شروع تنهایی... روز جدایی... روز خداحافظی...

با تمام زیباییش روز خیلی سختی بود

روزی بود که دیگه نمیتونستم جلوی اشکامو بگیرم، حتی جلو مردم اشکام میومد رو صورتم

 

میدونم یه روز مثل سگ پشیمون میشم...

 

 

 کوله بار سفرت رفت و نگاهم را برد

نه تو دیگر هستی

نه نگاهی که در آن دلخوشی ام سبز شود

سایه می داند که به دنبال نگاهت همچو ابر سر گردانم

هیچ کس گمشده ام را نشناخت

تابش رایحه ای خبر آورد کسی در راه است

چشمی از درد دلم آگاه است

تو مرا می فهمی

من تو را می خواهم

و همین ساده ترین قصه ی یک انسان است

تو مرا می خوانی

من تو را ناب ترین شعر زمان می خوانم

و تو هم می دانی

تا ابد در دل من میمانی...

 

خداحافظ

شبیه برگ پاییزی ، پس از تو قسمت بادم
خداحافظ ، ولی هرگز نخواهی رفت از یادم
خداحافظ ، و این یعنی در اندوه تو می میرم
در این تنهایی مطلق ، که می بندد به زنجیرم

 

تو را می سپارم به دامان دریا
اگر شب نشینم اگر شب شکسته
تو را می سپارم به رویای فردا
به شب می سپارم تو را تا نسوزد
به دل می سپارم تو را تا نمیرد
خداحافظ ای بر غبار دل من
خداحافظ ای ای سایه سار همیشه
اگر سبز رفتی، اگر زرد ماندم
خداحافظ ای نوبهار همیشه

 

خداحافظ ای قصه ی عاشقانه
خداحافظ ای آبی روشن دل
خداحافظ ای عطر شعر شبانه
خداحافظ ای همنشین همیشه
خداحافظ ای داغ بر دل نشسته
تو تنها نمی مانی ای مانده بی من
تو را می سپارم به دل های خسته

 

خداحافظ ، تو ای همپای شب های غزل خوانی
خداحافظ ، به پایان آمد این دیدار پنهانی
خداحافظ ، بدون تو گمان کردی که می مانم
خداحافظ ، بدون تو یقین دارم که میمیرم...

 

 


[ جمعه 90/10/30 ] [ 9:39 عصر ] [ دارا ]
درباره وبلاگ

مدیر وبلاگ : ...ما دو نفر[8]
نویسندگان وبلاگ :
سارا
سارا (@)[40]

دارا
دارا[38]

باش با من که همه رهگذران میگذرند... همه خوبند ولی خوبتر از خوب تویی!!
موضوعات وب
آمار و امکانات وب

بازدید امروز: 4
بازدید دیروز: 2
کل بازدیدها: 52260

آپلودچت رومعکسفالخریداسم های ایرانی